برند سازی
استراتژی نام تجاری،برندسازی (به انگلیسی: Branding)، فرایند معنا بخشیدن به یک نام است. برندسازی مجموعهای از راهکارهاست که به نام تجاری شما هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا مشخص و متمایز میکند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند، انتخاب نام مؤثر برای برند، ایجاد طبقهبندی جدید، انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و… میباشد.
در حقیقت در برندسازی تلاش بر این است که مشخصههای برند را که در قسمت بالا هم به آن اشاره شد، به نحوی در ذهن مشتریان جایگذاری شود و بتواند جایگاه خوش حسی برایشان داشته باشد. به زبان دیگر میتوان برندسازی را اینگونه تعریف کرد: «جایگاه ذهنی یک برند در ذهن مشتریان و بازارهدف آن کسبوکار.»
روشهای برندسازی
برندسازی حاصل پیامها و گزارشهای رسانه هاست. هر قدر تعداد این پیامها بیشتر و محتوای آنها مطلوب تر باشد، نام تجاری قوی تر خواهد شد.برندسازی آن قدرها هم ساده نیست، چراکه هیچگاه دو برند مثل هم عمل نمیکنند. در حقیقت هدف اصلی برندسازی این است که یک کالا یا یک تجارت از رقبایش متمایز دیده شوند. پس نمیتوان برای تمامی برندهای موفق، یک فرمول جادویی واحد در نظر گرفت.برای ساختن یک برند پرجذبه باید ۵ اصل را رعایت کنید: ۱- متمایز شوید. ۲- همکاری کنید. ۳- نوآوری کنید. ۴- اعتبار ببخشید. ۵- فرهنگ سازی کنید.هشت ابزار در اختیار مدیران بازاریابی قرار دارد تا از طریق آن با مشتریان ارتباط برقرار کرده و یک برند قوی در بازار بسازند: تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش، بازاریابی مستقیم، فروش شخصی، بستهبندی، رویدادها و حامی گری، خدمات مشتری
برندسازی در گذشته تنها با روشهای آفلاینی نظیر بیلبوردهای تبلیغاتی یا تبلیغات در رایدو و تلویزیون انجام می شد، اما با توجه به هزینه های سرسام آور این روشها، این روزها روشهای جایگزینی مانند سئو ابداع شده است که کسب و کارها می توانند با اجرای آنها، شهرت بسیار خوبی در اینترنت کسب کنند.
برندسازی حسی
برندسازی حسی ایدهای است که برای بشر بیشترین پذیرش را دارد، وقتی که همهٔ پنج حس را درگیر میکند. شرکت دادن سه حس لامسه، بویایی و چشایی در برندسازی، راهی اثبات شده برای متمایز کردن و بهیادماندنی کردن برند و نیز برقراری ارتباط عاطفی مؤثر و قوی با مشتریان است؛ بنابراین برندسازی حسی چیزی بیش از کاربرد سنتی آن است که تنها دو حس شنوایی و بینایی را درگیر میکند و تأثیر بسیار مطلوب در ارتباطات مؤثر بازاریابی برای آینده خواهد داشت.
پیچیدهترین قسمت در مدیریت یک پروژه برندسازی حسی، همسو سازی و ایجاد تعامل درست میان فرایندهای مدیریت طراحی با فرایندهای مدیریت کسب و کار و بازاریابی کلاسیک است. به این دلیل که در چنین پروژههایی دو طرز فکر کاملاً متفاوت مشارکت میکنند که یکی خلاقانه و هنری و مبتنی بر درک شهودی و استنباط ابداکتیو است و دیگری مهندسی و ریاضی و مبتنی بر روشهای عقلانی است. عدم همراهی و عملکرد ناهماهنگ این نقشها عمدتاً پروژههای برندسازی حسی را به شکست میکشاند. برای حل این مسئله مدیریت طراحی نقش پر رنگی ایفا میکند و تدوینتفهیمنامه برند به عنوان یکی از انواع تفهیمنامه طراحی با مشارکت مستقیم متولیان طراحی و متولیان کسب و کار در سازمان، تا حد زیادی در سرنوشت و موفقیت یک پروژه برندسازی حسی مؤثر خواهد بود. تعریف پیش زمینه و کلیات پروژ، بررسی حیطه و طبقه کسب و کار (category review)، بررسی مخاطب هدف (target audience review)، معرفی شرکت، محصولات و خدمات آن (company portfolio)، اهداف کسب وکار (business objectives) و راهبرد طراحی (design strategy)، چشمانداز پروژه، زمانبندی و بودجه و … ممکن است از جمله مطالب یک تفهیمنامه برند باشد. وجود یک تفهیم نامه برند سبب میشود تا قضاوت نهایی دربارهٔ خروجیهای حسی برند، نه به صورت ذهنیتگرایی و سلیقهای، بلکه مبتنی بر عینیگرایی و اهداف مشخص پروژه به پیش برود و از اختلافات سلیقهای در میان متولیان برند جلوگیری شود.